آسمان ابریست اما میل باریدن ندارد
ماه نیز امشب – خلاف دیشبش – دیدن ندارد
***
باغ من !امشب چه رفته بر تمشک سرخ لبهات
مثل شبهای گذشته دیدن و چیدن ندارد
***
یا همین مویت که عطر هرشبش تا ماه می رفت
امشب اما – رفته در خویش است و – بوئیدن ندارد
***
چشمهایت هم که روزی از شراب آکنده بودند
حال هر یک: خمره ای خالی که نوشیدن ندارد
***
دستهای اطلسی گونت چرا نیلوفرانه
بر در و دیوارم امشب نای پیچیدن ندارد؟
***
آبشار گیسوانت نیز چندی می شود که
بر کویر شانه هایم میل پاشیدن ندارد
***
ماه من ! حرفی بزن ، حاشا مکن ، از روت پیداست
یک ستاره در شب چشمت درخشیدن ندارد
***
با که می گفتم خدایا جز همین سایه کسی نیست
پس خیالاتی شدم من ، سایه پرسیدن ندارد
***
باز هم چشم من و کابوس و رویا و توهم
باز این بیچاره امشب قصد خوابیدن ندارد
شعر خیلی قشنگی بود
خیلی خوشم اومد
سلام.لطفا شعر /اوخور به خیر خوب من. شال وکلاه کرده اید/ را بزار ید تو وبلاگتون. مرسی
سلام
ممنون از حضور گرمتون...
راستش این وبلاگ همون طور که از اسمش پیداس واسه شعزای عمو مهرداده اما به هر حال اطاعت امر...
لینک زیر شعر "اشتباه" از علی محمد محمدی هستش که تو یه صفحه مجزاس....
------------------------------------------------------------------------------
http://gongekhabdide.blogsky.com/pages/ali2