شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعر، نامه و دست نوشته
شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعر، نامه و دست نوشته

نام کوچکت


تو نیستی و غمت مانده در برابر من
تو نیستی و غمت مانده در برابر من !

غمی که زخم کهن سالِ از تو دوری را 
مدام تازه کند خنجرش به باور من

به جای جرعه ای از چشم های شیرینت
شبانه روز کند خون دل به ساغر من 

به یک بهانه ی کوچک ، بهار گریه شود 
سحاب بغض به هم بسته ی تناور من 

سراغ چشم من این سان چگونه خواب آید 
که چاه ویل شده زجرگاه بستر من

چراغ چشم تو روشن ، اگر چه خواهد شد 
سیاه بخت تر از این دل مکدرِ من 

بهار جان تو گلشن ، اگر چه می سوزد 
دل خزان هم از این حال باغ بی بر من

چنان گرفته به بر یاد تو جهان مرا 
که هر طرف نگرم شکل توست منظر من

[]
بخوان و پاسخ شان دهِ ، هر آنچه نامه که هست
به نام کوچک تو ، لابه لای دفتر من 

.................................
با سلام
قبل از هر کلامی شایسته است سپاسگزار محبت های بی شائبه و همراهی های همیشگی همه شما دوستان نازنین عمو مهرداد و خودم باشم که براستی باعث میشوید غایت و دور نمای آینده این کار و هدف این وبلاگ به آنچه عمو مهرداد در نظر داشتند نزدیک تر بنماید. تا الان این پست سومین تغییر و بازسازی خودشو داره تجربه میکنه که البته بی شک قصور و کم توجهی از جانب بنده بوده و امیدوارم عذر حقیر را بپذیرید.
نظرات 56 + ارسال نظر
یغما پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 15:27

باز هم باران:

باران چون کبوتران
بر دانه هایی که روی شیروانی ریخته ام
نوک می زند
تک تک تک.

بر سرم
چتر گرفت؛
به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران...


سپاس از این کامنت قشنگ خانم

مهدیه ناجی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:23 http://http:/www.mhnaji68.blogfa.com

سلام
کی می رسد آن لحظه آن دم ، دم دور از من

تا سر رسد آری آه این حسرت طولانی
زیبا بود
عیدتون مبارک

ستاره می‌بارد از زمین به آسمان
تو عبور کرده‌ای امشب
از خیابان ِ خواب ِ من!


عید بر شمام مبارک مهدیه جان

امیر پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:54 http://lo3t.blogsky.com

مثل همیشه محشر!

دلم از تمام ِ تو پر است
دستم از تمام ِ تو پر است
چه خوشبختی ِ نابی!


مرسی امیر خان

الــــــی ... جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:32 http://goodlady.blogsky.com/

جز با تو نمی ماند این ماهی افتاده در حوض پریشانی...


ممنون آقااااااا :)

حکایت تو با من
حکایت باران ِ بی امان است
بر تن نحیف ِ برگ!

لاوان جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:15

مهــــم نیســـت نوشته های درهم و برهم مـرا

بخـوانی یـا نــــه،

مــن بـرای دلِ خستــه ام می نـویسـم

میخـــواهی بخـــوان…

میخـــواهـی نخـــوان!

فـــقــــــط خـواهـش میکنـم

اگــــر خـوانـدی

عـاشقـانـه ام را تقــدیـم به ” او ” نکــن!

همین

“زنها” تنهاییشان را گریه می کنند

و “مردها” گریه هایشان را تنهایی…

الهـــــه ی بـــاران جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:18 http://elahebaran92.blogfa.com

ای کـه اخمت به دلــم ریخت غم عالم را
خنده ات می بَرَد از سینه دو عالم غم را
برق لب های ِ تو یادآور ِ شاتوت و شراب
چشمه ی اشک ِتو بی قدر کند زمزم را
گاه از آن غنچه فقط زخم زبان می ریزی
گاه با بوسه شفابخش کنـی مرهم را
بسته ای غنچه ی سرخی به شب گیسویت
کــرده ای بـــاز رهـــا خرمــن ابــریشم را
"نرگست عربده جوی و لبت افسوس کنان"
با همین هاست کــه دیوانـــه کنـــی آدم را

یاد تو زوزه‌ی شبانه‌ی شغالان است
در بیشه‌زاران تبرستان
دلتنگ و مهیب و به گریه نزدیک!

نازی جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:13 http://amirtataloomylove.blogfa.com

سلام دوست عزیزم وبلاگ خیلی قشنگی داری خوشحال میشم به منم سربزنی ونظرزیباتوبگی اگه بالینک کردن موافقی بهم بگومرسی منتظرحضورگرمت هستم فعلابای

سلام خانم

نظر لطفتونه
خدمت میرسم

shabnam جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 20:42 http://shabnam101.blogfa.com

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد

بر خیر و مخور غم جهان گذران
خوش باشو دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران

یاد تو مه است
لا به لای درختچه‌های آلوی وحشی
در کوهستان‌های مازندران...

shabnam جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 20:46 http://shabnam101.blogfa.com

سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاری است
که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است
تمام روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما
شبم قرین شکنجه ، دچار بیداری است
رها کن آنچه شنیدی و دیده ای ، هر چیز
به جز من و تو و عشق من و تو ، تکراری است
مرا ببخش ! بدی کرده ام به تو، گاهی
کمال عشق ، جنون است و دیگرآزاری است
مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیست
ببخش اگر نفسم ، سرد و زرد و زنگاری است
بهشت من ! به نسیم تبسمی دریاب
جهانِ جهنم ما را ، که غرق بیزاری است


سلام کاوه ی عزیز
این شعرم مث بقیه شعر ها فوق العاده بود

سلام شبنم جان
سپاس و درود فراوان تورا...

shabnam جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 20:50 http://shabnam101.blogfa.com

هر نتی که از عشق بگوید
زیباست
حالا
سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست

دستی ز کرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی

دیریست دلم چشم براهت دارد
عشق سری به خانه ی ما نزدی

یغما جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 22:04 http://www.yaghma64.blogfa.com

می ترسم از عشق
وقتی به جای گرفتن دست هم
مچ هم را می گیریم.

تو شیرین‌تری
یا
حادثه‌ی باران ِ اردیبهشت؟

ZAARA شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:01

شعر قشنگی بود دوست داشتم
این شعر هم که شما گذاشتین قشنگ بود یعنی PERFECT

این همون کامنت مفقودیه


پِرفکتی از خودتونه..!

یه سارا شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:42

سبحان ربی من و سارا بهم رسی‏!‏...

باید طرد شوند از اجتماع؛
چشم هایت آفت اندیشه اند
دو روشنفکر بی رحم و بی قید...

الهـــــه ی بـــاران شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 13:27 http://elahebaran92.blogfa.com

اخبار که نگاه کنی

می‌فهمی ،

آفریقا از گرسنگی می‌میرد

فلسطین در جنگ

من

از نبودنت ...

دهان تنهائیم آب می افتد
برای یک قطره
بودنت !

الهه باران شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:02

عجب جوش و خروشی بود عشقت
خراب باده نوشی بود عشقت

بهشتم را به سیبی داد بر باد
عجب آدم فروشی بود عشقت

زهرا شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:42 http://loser-in-love.blogsky.com

آدما رو زیاد تنها نذارین

تو تنهاییشون یه دنیایی برا خودشون میسازن که دیگه شما توش نیستین

دلتنگی
تویی
که نیست!

تارا شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 15:05

با سلام و آرزوی بهترینها.
...
چقدر
ندیدن را حوصله بسازم
وقتی هستی و
زلال مردمکهام
غلغله غبار را
تجربه می کنند
هرروز...

ایکاش ...
زیر قولت نزنی و بیایی.....
سپاس از انتخاب شما.
درود بر دستانی که با قلم معجزه میافزیند....

پیامکت رسید
عطر خوشی پیچید
در چشمم، دلم، جانم!


کدام قول تارا جان؟!!

دردانه یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:42 http://kordsat.persianblog.ir/

در زمانه ای که سایه حرف دل و تنهاییت را نمی فهمد
چه انتظاری از هم سایه می توان داشت ...

یاکریم‌ها و گنجشک‌ها
در این کوچه زیاد شده‌اند
مهربانی همسایه‌ها تمامی ندارد..

دریا یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:47

سلام!
مثل همیشه زیباست !
دست مریزاد آقای محمدی
و ممنون کاوه ی عزیز!

و من درختی کاجم
در حسرتی هزار ساله؛
کاش سیب بودم یا خرمالویی..


درود بر تو دریای عزیز
اینجا دریا بازم هست! کاش آدرستونو می نوشتین

رسول رضایی دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 http://www.rasoul-rezaei.mihanblog.com

سلام کاوه جان
مرسی خسته نباشی

من از سپید های عمو مهرداد بیشتر لذت میبرم اما این کار هم زیباست و قابل تامل
موفق باشی و سبز

سلام رسول جان
سلامت باشی

لطف دارین شما...

ZAARA دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:25

eeeeeeeeeeeeee.chera comment ghabli man o nazashtin?
hmmmmmmmmm



باز موجی از اعتراضات و باز یه کامنت مفقودی!!

حاتمی دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:10

زﻣﺴﺎﻧﻴﻮ !

ﺳﺎﻧﻴﻪ ﻳﻞ و ده ﻗﻴﻘﻪ ﻳﻞ

ﮔﺸﺘی ﻟﻪ ﺑﻦ رﭼﮕﻴﺎﻳﻮن !

ﻟﻪ وێ ﺋﺎﺳﻤﺎن ﮔﺎﺟﺎر ﮐﻪ وه

ﺗﻪ ﻧﻴﺎ ھﺴﺎره یگ ﮔﺎﺟﺎرێ

ک ساته ﻳﻪ ێ ده ﻓﻪ

وه زوان ﺗﺮﻳﻮﺳﮑﻪ

ﻧﺎو ھﻴﻮل ﺧﻮه ێ ﻧﻴﻮﺳﺎ

ﺳﻪ ر ﺑﻪ رزی و ﺷﻪ وﮐﻪ ت وه ھﺎر

وه ھﻴﻮرێ ﺑﻴﻮ

زﻣﺴﺎﻧﻴﻮ !

ﻟﻪ ﺗﻤﺎم وﻻت

دارﺳﺎن ﮔﺸﺘﯽ

ﮐﻮﺗﻪ ل ﭘﻮوﺷﺎﻳﻮن

ﺗﻪ ﻧﻴﺎ ﺗﻴﻮه ﻣﻴﮓ ﺑﻴﻮ

ﻟﻪ ﺑﻦ دار ره ش رﻳﻮﺗﻴﮓ

ک ﻟﻪ ﻧﺎو ﮐﺘﺎو ھﻴﻮرێ

ﺧﻪ یﺎل ﻗﺮﻣﺰ ﺷﻪ قایقیگ ﻧﻴﻮﺳﻴﺎﻳﻮد

زﻣﺴﺎﻧﻴﻮ !

م ﮔﺎﺟﺎر ﺗﻴﻮه میگ ﺑﻴﻮم

ﮔﺎﺟﺎر ھﺴﺎره یگ

ﺗﺎ

وه ھﺎر ﻟﻪ ھﻴﻮر ﻣﻪ ﻟﻪ وه ره ﻳﻞ ﻋﺎﺷﻖ و

دﻳﻮه ﺗﻪ ﻳﻞ ئیل ﺋﻤﺮوه و ﻧﻪ ﭼﻮود !!...

واله و شیدا و

مستم کرد

عطرِ ترگل های

دامانت




قشنگ بود و متفاوت از اکثر کوردی های این دور و اطراف
مرسی

حاتمی دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:11

سلام آقا کاوه باورم نمیشه برام شعر کوردی گذاشتین؟

ممنون عالی بود

راستی جشنواره رو که میاین؟

سلام نوشین جان

شعر کردی که می بینم یاد انجمن و شما می افتم!


اگه سعادت داشته باشم حتما میام

الهـــــه ی بـــاران دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:24 http://elahebaran92.blogfa.com

حرف هایم را نگرفتی هم نگرفتی
فقط دستانم را بگیر!

آرش امینی

می‌دانم
پاییز که بیاید
باد ِ‌سرد که بوزد
گریه خواهم کرد
بی تو!


می‌دانم
ابرها که بیایند
باران که ببارد
گریه خواهم کرد
بی تو!

لاوان دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 13:30

ندگی خسته کننده تر از آن چیزی است که فکرش را میکردم
مگر نمیگویند زندگی کوتاه است
پس چرا برای من اینقدر طولانی شده است...!

شبِ تاریک

جور ماه را می کشد

کِرم شبتاب!





گاهی سخته دیگه..!

ماندانا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 16:41 http://www.karoshk.blogfa.com

سلام مرسی از شعر زیبات که نوشته بودین وهمچنین این مطلب زیباتون عالی بود.راستش بیش از این نمیتونم نظر بدم چون زیاد اطلاعی در مورد نقد شعر ندارم با سپاس

سلام
ممنونم از حضورتون ماندانای عزیز
لزوما همه افرادی که اینجا تشریف میارن شعر رو نقد نمیکنن..
سبزمان نمودین

مونا آســـمونـــی دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 21:57 http://a3m0o0ni.blogfa.com/

امشب شده ام ماهی این تنگ بلور
با چرخ زدن نمی شوم از خود دور

زندانی یک صدای باطل شده ام
عاشق برود به عشق خود تا دم گور

بیهوده نشسته ام که روزی شاید
بینا بشود این دل درمانده و کور

عشقی که ندیده ام به چشمان تو نیز
کی می کند از گوشه ی این خانه عبور

آدمها لابلای نامها گم می شوند
و فراموشی بهانه ایست
که من
صدای تو را به یاد نیاورم
تو مرا نشناسی

و هیچ کسی
به ذهن هیچ خاطره ای خطور نکند

لبخند
دندان غروچه ای ست
" که یعنی کجا دیدمش ؟ "

و درست نوک زبانمی
که می افتی
لابلای جمعیت
و بین نامها
گم می شوی...

تارا سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 00:50

سه شنبه 7آبان92 ساعت00:40

چنان گرفته به بر یاد تو جهان مرا
که هر طرف نگرم شکل توست منظر من...

گاهی نبود یکی به بودن همه می ارزد
آنقدر به نبودنش خیره میشوی
که حاضرین را غایب می بینی...
و این...
حس گوارایی ست
به نوشیدنش می ارزد....

سپاس از حسن انتخاب کاوه ی عزیز.

دزدی در تاریکی
به تابلوی نقاشی خیره مانده است.

گروس عبدالملکیان


سلام تارای عزیز
مرسی

خودم سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:57

بعضی چیزا یه وقتایی ارزش دارن
وقتی دیگر نباشد (می خام صد سال سیاه هم نباشد) دیگه بی ارزش میشه
دیگه مصداق اون یه بیت شعر رو نمیده می دونی که کدوم رو میگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان آمپراژم زده بالا

زبانم لال اگر نباشی و از این حرفا؟؟!!




آمپرت الکی زده بالا
کسی که باید بره همون بهتر که زودتر..!





از آن بالا
      مگر چه می بیند ابر؟
می ایستد و به حال ما می گرید.....

الهـــــه ی بـــاران سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 http://elahebaran92.blogfa.com

زیبایی ات
به انگشت اشاره دیکتاتوری می ماند
وقتی برایم
خط و نشان می کشد!

هوشنگ بهداروند

مخم سوت می کشد
قطار خیالت در راه است.


سید عباس شرفی

الهـــــه ی بـــاران سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:47 http://elahebaran92.blogfa.com

مرسی از شما
که همیشه با کامنتای قشنگتون
منو سر ذوق میارید

یه چیزی هست میگن: مستمع صاحب سخن را.. نمیدونم چی!


الان باید من اونو میگفتم فک کنم

افسانه سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:30 http://gtale.blogsky.com

سلام

چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است ..

باران پاییزی
زیر چتر نارنج
گنجشککی...

شب دراز
باران بی وقفه
خرمالوهای نورس


ممنون از حضورتون

افسانه سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:31 http://gtale.blogsky.com

درآرزویت خواهم ماند

حتی اگر خدا همه بهشت را فقط به من بدهد

چیزی از حسرت نرسیدن به تو کم نخواهد شد

شاید مرضیه باشم اما مطمئنا راضی نیستم

چون همه آرزوی شیرین دنیایم تو بودی

نمی دانی تلخی نرسیدن به تو و طرد کردنت
چه عذابیست

تنهـا
صدای باران
آخرین صبح سال


سلام افسانه جان

مینا سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 15:42 http://delneveshteha20.persianblog.ir

سلام کاوه جان
ممنون که تو این مدت که نبودم به وبلاگم سر میزدی
من برگشتم

تو آمدی و کوچه های شهر غرق ماه شد
تمـــــام پنـــجره برای دیدنــت نـــــگاه شد

"قاسم وردیانی"


سلام مینا جان
خوش اومدی

خودم سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 17:39

خوش به حالت شعر بازی
فل بداهه برات شعر میاد
من فقط این اگر نباشی زبانم لال اینا رو یادمه
مثلا یه اتفاق میافته فورا این شعر یادم میاد که مرتبط نیس
چیکار کنم تو این عالم شعر و بیت و غزل این به دلمان چسبیده
بازم آفرین به سن و سالت نمیاد(ایکن اعتماد به نفس دادن جهت چیز)
اگه ندانی که اون چیز چیه که بماند


شنیدم شعر فی البداهه رو..
اما اینکه فی البداهه شعر براش بیاد دیگه جدیده!!

اتفاقا اون شعر عمو مهرداد که یادت مونده، محشره! من که خیلی ازش خوشم میاد اما با این تفاوت که من هرگز نمیتونم هیچ شعری رو حفظ بشم..!!

چیز چیه اونوقت؟!!

اصلا فک کنم باید این کامنت رو سانسور میکردم

avin سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:24 http://avinamour.blogfa.com

ب روزم دعوتید[گل]

حتما

shabnam چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 00:20 http://shabnam101.blogfa.com

پیش از آنکه واپسین نفس را بر آرم
پیش از آنکه پرده فرو افتد
پیش از پژمردن آخرین گل،
بر آنم که زندگی کنم
بر آنم که عشق بورزم
برآنم که باشم،
در این جهان ظلمانی
در این روزگار سرشار از فجایع
در این دنیای پر از کینه،
نزد کسانی که نیازمند منند
کسانی که نیازمند ایشانم،
تا دریابم،شگفتی کنم،باز شناسم
که می توانم باشم، که می خواهم باشم
تا روزها بی ثمر نماند
ساعت ها جان یابد
لحظه ها گران بار شود،
هنگامی که می خندم
هنگامی که می گریم
هنگامی که لب فرو می بندم...

این نکته را
وقتی که غنچه بودم، فهمیدم
تا لب به خنده وا نکنی
گل نمی‌شوی...


مرسی شبنم جان

ZAARA چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:58

مرسی که کامنتمو پیدا کردین.فقط یه سوال این شعرهای کوتاه (من میگم شعر ممکنه یه چیز دیگه باشن) رو خودتون نوشتین یا کسای دیگه ایی نوشتن؟چون واقعا قشنگن

خواهش میکنم
اعتماد شما سرمایه ماست!


بله...
این کوتاه ها شعرن!
در ادبیات ژاپن جدا از انواع سروده ها دو نوع سروده بلند و کوتاه وجود داشته که پیشینه ای چندین هزار ساله دارن در سروده های کوتاه که 31 هجایی بوده دو بخش وجود داشت که بیشتر به صورت سوال و جواب نوشته میشدند و محتوایی ظنز آلود داشتند.
بخش اول که 17 هجایی بود و در سه سطر نوشته میشد و بخش دوم که پاسخ بخش اول بود و شامل 14 هجا میشد. به مرور بخش دوم حذف و محتوای بخش اول نیز دستخوش تغییراتی شد و اصطلاحاً به آن "هایکو" میگویند. هایکو بر خلاف شعرهای مرسوم قافیه و وزن و ردیف و حتی آرایه ها و از این دست خصوصیات شعری را ندارد و امروزه شعر ژاپن را با همین عنوان میشناسند و در دیگر زبانها و دیگر ملل شاهد سرایش اشعار زیبایی در این قالب هستیم!


امیدوارم تونسته باشم بشکل خلاصه مفهوم درستی رو انتقال داده باشم


و صد البته که این شاهکارها از آن بزرگان هستند و فقط افتخار و لذت خواندنشان برای منه!
موفق باشید ZAARA ی عزیز

الهـــــه ی بـــاران چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:59 http://elahebaran92.blogfa.com

ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟!
ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟!

جای "بنشین" و "بفرما"- "بتمرگی" گفتند..!...
ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟

"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم و هنوز
ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟!

دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست
دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟!

چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا
ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ما دیده ایم
اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم

اگر دشنه ی دشمنان گردنیم
اگر خنجر دوستان برده ایم

گواهی بخواهید اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم

گواهی بخواهید اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم

دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم


قیصر امین پور

ZAARA پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:45

خیلی خیلی مرسی.من تا الان اینو نمیدونستم .ولی الان دیگه فهمیدم.
good teacher ,good student
ها ها ها

خانه ی کوچکمان
درخت گردوی توی حیاطش
ماشین درب و داغانمان
ساعت سوییسی ام
حتی کت و شلوارم (که آنهمه دوستش دارم)

همه فدای آن گل سر لیمویی ات...!

ماهان محمدی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:20 http://roze-zemestani.blogfa.com

گاهی خدا درب ها را میبندد و پنجره ها رو قفل میکند ..

زیباست بدانی ..

شاید طوفانی در راه است!

هزار و یک شب
صدای مرغ حق
تکرار یک حرف است !

نازی پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:24 http://amirtataloomylove.blogfa.com

پیری گفت:
اگر میخوای جوون بمونی دردهای دلتو فقط به کسی بگو که دوستش داری و دوستت داره...
گفتم:
پس تو چرا جوون نموندی ؟
گفت :
دوستش داشتم، دوستم نداشت

حالا گیریم
پنجره رویا هایت
رو به سمت غروب باز شد ،
با مژه های خیس ماه
چه می کنی؟

الهه ی باران پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:10 http://www.elahebaran92.com

سوالی ذهن مرا مشغول کرده اندکی‏!‏ عمو مهرداد کیست؟ با تشکر

اسمشون مهرداد و عموی من و بچه های اینجا هستن!


یکی دو هفته ای میشه که بی خبرم ازشون اما یه پیام به گوشیم فرستادن که بخشی ازش نوشته:
"... درد آنجاست که واقعی ترین بخش زندگی من مجازی ترین قسمت زندگی بقیه اس... حالا بیا و زندگی کن کاوه..."


همین!

میم مثل مریم (اصلی) پنج‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:12

سلام
خیلی دلم واسه شعراتونو وبلاگ نازنینتون تنگ شده
بازم مثل همیشه عالی بود
یاعلی

سلام

فک کنم حضور در فضای مجازی هم گاو نر میخواهد و مرد کهن!


نمیدونم کدوم اصلیه کدوم چینی!
چرا آدرس نذاشتین تو این آشفته بازار...؟!


از برای من
فاخته می‌خواند، و کوه
به نوبت..


ممنون از حضورتون

الهـــــه ی بـــاران جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 http://elahebaran92.blogfa.com

سلام
ممنون از توضیحات کامل و جامع تون
مرسی که با حوصله جواب دادین

خواهش میکنم

darya جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 13:50 http://azjensebaranam.blogsky.com

_______(¯`:´¯)
_____ (¯ `•✦.•´¯)
_____ (_.•´/|\`•._)
_______ (_.:._)__(¯`:´¯)
__(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.✦.•´¯)
(¯ `•✦.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._)
(_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶
__(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶
____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶
_____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶
______(¯ `.✦.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶
______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶
_______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•✦.•´¯)¶¶¶
¶¶¶(¯ `.✦.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶
¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ (_.:._)¶¶
¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶
__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶
______¶¶¶¶¶(¯ `•.✦.•´¯)¶¶ ¶¶¶
____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶
___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶
___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶
_¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶
-_____--------_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
-----_____---_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
----____-----_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
___|___|___|_____|___|___|___|___
__|___|___|____|___|___|____|__|__
___|___|___|____|___|___|_|__|___|_
__|___|___|____|___|___|___|___|__

از جنس باران باسروده ای جدید به روز شده
مانا باشید
"دریا....."

چشم دریا جان

نازی جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 13:56 http:// amirtataloomylove.blogfa.com

اگه یه زن

تو رو اونقدر دوس داشته باشه که

از آرزوهاش بخاطرت بگذره،


از خدا یه عمر تازه بخواه!


یه عمر واسه خوشبخت کردنش خیلی کمه

تگرگ یا باران
غنیمت است زمین را
همین که می‌باری...

زهرا جمعه 10 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 22:36 http://loser-in-love.blogsky.com/

اگه بودنت به زندگی کسی معنا میده، زندگیشو بی معنی نکن!!

به آدم ها
پا داد
این همه رفتن
وای به حالمان
اگر به آدم ها
بال می‌داد...

سوسن گل شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:02

سلام برادر عزیز
ممنونم از لطف شما .
راستش ما یه سه روزی ایوان بودیم و دوبار هم سرزدم به جشنواره واقعاً هم خیلی عالی برگزار شد .دوستان عزیز قدیمی خودمون رو از نزدیک زیارت کردیم خصوصاً بزرگوارانی چون اقای علی محمدی ، آقای خانی و نوری ، دیگر عزیزان دو بار سراغ شما رو از علی آقا گرفتم متاسفانه سعادت نبود که شما رو زیارت کنیم.
انشاءالله سری بعد .
امیدوارم که همیشه موفق باشید.
التماس دعا

تو باران محضی
و من از "دوست می‌دارمت"
ناگزیرم...

سلام عزیز دلم -جناب نجفی ارجمند-
امیدوارم عدم حضورم در جشنواره و محروم ماندن از زیارت شما و دیگر عزیزان را جسارت تلقی نکنید و با سخاوت بی حدتان این قصور را ببخشید... حقیقتا چیزی بیشتر از خواستن، که مشتاق بودم خدمتتان برسم و حتی استاد محمدی قسمتی از کارهای جشنواره را هم به عهده بنده گذاشته بودند که متاسفانه شب قبل از جشنواره به علتی مجبور شدم همه را کنسل کنم!
با همه اینها دوستتان دارم و منتظر و مشتاق دیدارتان هستم

پیروز و سربلند باشید در سایه حق

بیتاملایی شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 14:55 http://فیلتر شد

چه ساده لوح اند
آنان که می پندارند
عکس تو را به دیوار های خانه ام آویخته ام و نمی دانند که من
دیوار های خانه ام را به عکس تو آویخته ام . شمس لنگرودی


نمیدونم شما زود به زود آپ کردین یا من دیر سر زده ام
خواندم و لذت بردم......
.........
.........
یه چیزی میخواستم بنویسم یادم رفت !!!!

به تو ربط دارد همه چیز
و دلتنگی من...


سلام خانم ملایی
چه حلال زاده!!
اتفاقا همین دیروز خواهرم گفتن که یکی از مخاطبهای این وبلاگ مدتیه نیستن انگار... و من قصه اهورا را توضیح دادم بـــــــــــاز

برای همه اتان خصوصا اهورا کوچولو آرزوی سلامتی و شادی دارم

خاطره شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 15:27

با سلام
ولی افسوس که خوشبختی من
همه راچشم زدند‌٬چشم زدند.....
همه را باد سیه با خود برد
وتورفتی ودل من پژمرد....
به عمو مهرداد بگو یه نفرهست که با تمام شعرهاش گریه می کنه...شاید یادش بیاد؟!

و عشق
چیزی بجز یادآوری نیست...


هم خودشان میخوانند
و هم من میگویم برایشان
چشـــم...



باران
گره‌گشاست
وقتی تمام پنجره‌ها اخم کرده‌اند...

darya شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:04 http://azjensebaranam.blogsky.com

مرسی از کامنت زیباتون
سپاسگزارم

ما بیشتر


ببیخشید که این شکلک سرش رو تکون نمیده!

الهـــــه ی بـــاران شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:17 http://elahebaran92.blogfa.com

نه !
همیشه برای عاشق شدن ،
به‌دنبال باران و بهار و بابونه نباش !
گاهی
در انتهای خارهای یک کاکتوس ،
به غنچه‌ای می‌رسی
که ماه را بر لبانت می‌نشاند.


گروس عبدالملکیان

خودمانی که شدیم
چه صدایش کنم؟
پروانه
اسم کوچک ندارد..

shabnam شنبه 11 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 20:13 http://shabnam101.blogfa.com

و من

شرمسار از این کوتاهی ام.....

که از دست هایم سرزده است

تو اما هنوز .......

خرمای نخل های بلند همه ی تابستان های منی !

به تابستان بگو برگرد
که من با تو
تمام سال در آغوش خورشیدم...

بهروزپور یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 18:38 http://english2011.blogsky.com/

شعر قشنگی بود موفق باشید

هلیا جمعه 4 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 12:32

سلام
خیلی خوشحالم که بعد از 15 سال دوباره دارم شعرای آقای مهرداد محمدی رو میبینم
من اون موقع که شعرای این اقا رو تو مجله هفتگی اطلاعات هفتگی چاپ میشد میشناختم
یکی از شعراشون که یادمه
یک بودن بی مورد یک بودن بیهوده
یک آدم تکراری یک آدم آلوده
.
.
.
سهم دل آن شاعر یک داغ و کمی ... نه هیچ
تا رفته چنین رفته تا بوده همین بوده
خوشحالم
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد