چـشم در راه تو دارم برگرد
رفـته از دست قرارم برگرد
گل من! بی تو در این تهمتگاه
زخــمی خنـجر خـارم برگرد
مــــاه بـی واهـمه ی زنـدانی
پـای بـست شـب تارم برگرد
تا بر این گونه ی آزرده ام آه
شرشرِ اشــک نبـارم برگرد
کاش می شد که نگاهم را باز
دست چـشـمت بسپارم برگرد
غزلی از سال 73