شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعر، نامه و دست نوشته
شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعرها و نامه های مهرداد محمدی

شعر، نامه و دست نوشته

آن صبح دل انگیز -علی محمد محمدی-

 

********* 

آن صبح دل انگیز 

*********

روزه را ،از پی بوسیدن لبهایش،شکستم

بر سر سفره رنگین رخش ، تا که نشستم

چشم: بادام و تنش: یاس و لبش : توت سنندج

باغبان،آخر عمری ،چه گلی داد، به دستم

سینه اش " میوه ممنوعه" و من : زاده "آدم"

آنقدر وسوسه ام کرد ، که با شاخه شکستم

زخمه بر تار دلم می زد و با زخمه او ، من

بیخود از خود شدم ،آشفته شدم، زود گسستم

دو سه پیمانه زدم، از می چشمان خرابش

ولی افسوس !نشد سیر ، دل باده پرستم

کاش!آن لحظه ، زمان از حرکت وا می ماند ، آه !

یا من آن لحظه ، بدنیای دگر ، می پیوستم

چند سالی است ، که آن صبح دل انگیز ، گذشته ست

من هنوزم که هنوز است از آن خاطره مستم  

 

--------------------------- علی محمد محمدی ------------------------------

============================================



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد