-
چهار نامه ی کوتاه به نشانیِ خودم
شنبه 5 بهمنماه سال 1392 14:43
1- حالا آنقدر بمان تا بپوسی دلِ زبان نفهمِ عاشق 2- روزنامه ها سالهاست خبر مرگت را آورده اند امّا تو هی شب و روز را به هم بدور امّا تو هی بسوز کنار جنازه یِ بلاتکلیف اینهمه کاغذ که شاعر کرده ای 3- نه کسی راه گم می کند نه این خطّ ِ بی شماره زنگ می خورد جزیره یِ منزویِ اینهمه شعر! 4- حالا که فهمیدی بی خیالِ آنهمه خیال...
-
هفت شعر کوتاه پیوسته + نامه میرزا محمدی
پنجشنبه 5 دیماه سال 1392 17:27
1- وقتی نیستی نه برایت شعر می گویم نه بیهوده چشم در کوچه می چرخانم می نشینم و گریه می کنم تنها کاری که می توانم 2- یعنی از زاده شدن در آخرین ساعاتِ اسفندِ هزار سالِ پیش تا کنونِ اینهمه گریستن گرسنه مانده ام؟! 3- می گفت: "گریستن... تنها گریستن را بیاموز" امّا قرار ما چیز دیگری بود پس چرا گریستن... تنها...
-
چشم به راه
سهشنبه 26 آذرماه سال 1392 17:39
چـشم در راه تو دارم برگرد رفـته از دست قرارم برگرد گل من! بی تو در این تهمتگاه زخــمی خنـجر خـارم برگرد مــــاه بـی واهـمه ی زنـدانی پـای بـست شـب تارم برگرد تا بر این گونه ی آزرده ام آه شرشرِ اشــک نبـارم برگرد کاش می شد که نگاهم را باز دست چـشـمت بسپارم برگرد غزلی از سال 73
-
شش کار کوتاه پیوسته
یکشنبه 3 آذرماه سال 1392 20:58
1- ریه هایم "تیر" می کشد نَفَس نَفَس، دود می شوم. *** 2- این کارم را تمام نکرده آن یکی، آتشم می زند. *** 3- نخ نخ آتش میگیرم، دلت نمی سوزد. *** 4- از روزی که نیستی این دکّه خوشبخت ترین مکعّبِ دنیاست! *** 5- یکی... دوتا... سه تا... چهار، پنج ده، بیست دوباره... سه باره... هــــزار باره بیست، افاقه نمی کند! ***...
-
خونخواه شهید!!
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1392 20:35
بیهوده نوشتید، از آنچه ندیدید تا گاه عمل شد،از جنگ بریدید یک حوصله ماندن، با ما ننشستید یک لحظه در اندوه، آهی نکشیدید یک بار به آتش، دل را نسپردید یک بار به ناگاه، ترکش نچشیدید تا دغدغه مرگ، از قافله برخاست صد کوچه سپر را از ترس دویدید تا خوف خطر را در خویش شکستیم صد عافیت آباد از شرم خزیدید جز با هوس نان، شعری...
-
داستان فیلم
شنبه 11 آبانماه سال 1392 20:50
- تست گریم من تموم شد آقا خوبم؟ - خوبه، زودباش اون بچه رو با شیشه شیرش وردارو برو. - لوکیشن من کجاس آقا؟ - همین خیابونو تا ته بگیرو برو ضایع نکنی دختر، بچه امانت یه زن افغانیه، گم و گور نشه ها. - چشم آقا، دیالوگام چی؟ - تو لالی مثلأ ، فقط گاهگاهی بچه رو به گریه بنداز. هرچقدم پول درآوردی بیار تا سهمتو بدم. - چشم آقا...
-
نام کوچکت
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1392 14:44
تو نیستی و غمت مانده در برابر من تو نیستی و غمت مانده در برابر من ! غمی که زخم کهن سالِ از تو دوری را مدام تازه کند خنجرش به باور من به جای جرعه ای از چشم های شیرینت شبانه روز کند خون دل به ساغر من به یک بهانه ی کوچک ، بهار گریه شود سحاب بغض به هم بسته ی تناور من سراغ چشم من این سان چگونه خواب آید که چاه ویل شده...
-
شبی که رفتی
جمعه 12 مهرماه سال 1392 17:13
شبی سرد از شبان تلخ تر از شوکران رفتی شبی که گریه سر می داد با من آسمان رفتی اتاق از هُرم جان بخش نفس های تو خالی شد و من جا ماندم و این خانه ی خالی ، کز آن رفتی پس از تو آفتاب از کوچه های ذهن من کوچید زمستان در زمستان شد شبی که با خزان رفتی کجا ؟ پیش که ، این بغض فروبسته رها سازم کجا ؟ ای شانه های مهربان تو ، امان...
-
1- مارکز 2- فوتبال
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1392 23:49
(1) مثل هر روز پشت به پنجره ــ به آفتاب ــ آخرین صندلی کلاس ! [] ــ این روزها جدی تر باشید مطالبی که می گویم اصلاً این ها خیلی برای امتحان مهم اند ! [] استاد و بچه ها امتحان را جدی گرفته اند کلاس تمام می شود و من سه داستان کوتاه “ گارسیا ” را تمام کرده ام ******************************** (2) تو بگو هر بازی را ببازد تو...
-
شعری برای نام تو
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1392 20:45
پاییزپارسال، شعری برای نام تورا، باد از دهان من ربود و برد... امسال عید دیدم به جای هرچه گل و برگ و بوته نام تو روییده بود درتن وجان من و بهار سارا سارا سارا سارا سارا سارا سارا سارا سارا سارا سارا بعد... باران هم آمد ___________ ٥ مرداد ٩٢
-
دلیل
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1392 09:25
یعنی این همه بعد ازظهر ناتمام که نه خواب و نه بیدار گوشه گوشه ی این سقف را نگاه می کنم ، از بر شده ام بی دلیل است ؟ یعنی هزار بار “ بنان ” گوش می کنم هزار بار این ضبط صوت قدیمی را مجبور به تکرار کلمات کوتاهی می کنم بی دلیل است ؟ یعنی این همه آدم بی خبر از حوالی خیال من که مثل دیوانه های دوره گرد نگاهم می کنند این همه...
-
با منی هنوز
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 22:46
نزدیک تر به من ز منی دورتر اگـــــر نزدیک تر ز تو به تو مهجــورتر اگــر حتی زمـــــانه بیش از این هم بخواهدم محو جمــال چشـــم توام ، کــورتر اگر اینجا پر از چراغ شود شب که بگذرند حتی دو چشم مست تو مستــــورتر اگر زخـم عزیز غربت تو بهتر از دواست گــیرم عمــیق و کهنه و ناســورتر اگر شب ، فرصت تداعی زلف دراز توست خوش تر...
-
اگر قرار است نباشی
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1392 15:15
صد سال سیاه می خواهم نباشد قلبی که در قرار آمدنت نمی تپد صد سال سیاه می خواهم نبیند چشمی که در باغ چشم هایت قدم نمی زند به چه درد می خورد؟ هر که باشد هر کاره که باشد به چه درد می خورد ؟ آدمی که مشتی قرص همه ی زندگی اش شده است قبلاً هم گفته ام تنها تو یا مرگ زندگی ام را شیرین می کنید اگر قرار است نباشی ( زبانم لال )...
-
ترک دنیا
سهشنبه 28 خردادماه سال 1392 10:22
اگر بهشتی هستی بگو تا تعظیم کنم تمام خدایان را و اگر دوزخی هستی تا زمین را پر از گناه کنم عبدالله پشیو " شاعر بزرگ کُرد " ****************************** تو امّا هر دو با همی! باز هم بخند آخر بهشت و دوزخ که مال این دنیا نیستند قبول ! پس چرا وقتی نیستی پیشانی اتاق از تبی جهنمی می سوزد از در و دیوار آه و آتش می...
-
۳ کوتاه
جمعه 10 خردادماه سال 1392 20:22
دوباره بگو خُل شده ای ! وقتی قاب عکس تو نبود چرا پروانه ها به خانه ی ما نمی آمدند ها… ؟ کوتاهی از شعر نبوده باور کن من از بس قامت تو را سرودم بلند آوازه شدم هر گوشه ی این شهر که باشی ، باشی ! با من همه شب قهر که باشی باشی! می نوشمت از شوق و به خود می بالم حالا تو بگو زهر که باشی … باشی !
-
دختر دارو فروش - گرگ و میش
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1392 01:23
١- تنها تو میدانی دختر؛ که چرا من از طرفداران پر و پا قرص سردردم؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ٢- خیابان پر از "گرگ" شده نگفتم بیرون نیا با آن چشم های میشی؟! پ.ن: ادامه مطلب پاسخ به کامنت دوستی است که از متن اصلی جدا نوشته ام سلام دوست گرانقدر و دلسوزی با اسم مستعار...
-
اتفاق
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 09:24
بگذار هرچه نمی خواهند بگوئیم ! بگذار هرچه نمی خواهیم بگویند باران که بیاید از دست چترها کاری بر نمی آید [] ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم
-
نا شعر
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 08:35
هلیا را خواندی ؟! دیدی من چقدر بعضی وقت ها “ نادر ” می شوم دیدی تو چقدر خودت نیستی بعضی وقت ها هی همدیگر را دست کم می گیریم مادر می گفت : سنّم بالا بود که تو دنیا آمدی همین است که شاعر شدی! البته منظورش چیزی شبیه عقب مانده بود ! یا دیوانه ای که شعر های “ حافظ “ را مثل آوازهای “ خالقی “ می خواند و گریه می کند و نمی رود...
-
پا به پای مادر
شنبه 24 فروردینماه سال 1392 17:19
به شهر می رفتیم من پا به پای مادر که راه می رفت می دویدم و هی به “ علی “ غبطه می خوردم که می توانست به تنهایی و جلو تر از ما راه برود چرا فکر می کردم توپ ها و دوچرخه ها و شلوارهای زیب دار ژاکت های یقه هفت ، کفش های چرمی و کلّی چیزهای عجیب و غریب دیگر مال من اند ؟ و هی التماس های مرا مادر ، بی جواب می گذاشت آخر مگر...
-
چگونه بی تو نگیرد دلم!
شنبه 10 فروردینماه سال 1392 11:40
ســـارا چگونه بی تو نگیرد دلم که من یک سال می شود که نبوسیده ام تو را یک سال می شود پُرم از بغض تو ولی فــــرصت نداده اند و نبـــاریده ام تو را [] سارا چگونه بی تو نگیرد دلم که من طـــاقت ندارم از تو جـــدایم کنند باز آنها که خیر ما دو نفر را نخواستند تنــها در این خرابه رهــایم کنند باز [] گفتم بترس از غم آینده ای که...
-
بهار
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1392 09:42
ای بهار ، ای رفیق سالهای دور ای عزیز خانه های سوت و کور باز، آمدی؟ خبر، چه داری از خدا؟؟ از بسیط آنهمه بساط روبرا؟ بیا...بیا... عزیز روزهای دید و بازدید امید شاخه های پیر و نا امید بیا که چند روز هم شده از طلوع باغهای روشنت ز یادمان رود غروب تلخ آنهمه سهی صنوبر به خاک رفته را... بیا خوش آمدی بهار بی سرود داغدیده ها......
-
1- کنار تو 2- گفت و گو
جمعه 18 اسفندماه سال 1391 19:10
کنار تو هر ثانیه پرنده ای است ! که سرشار عشق و آشتی پرواز می کند می دانی آنهمه سال که نبودی چقدر پرنده ی ناتمام در صحن این اتاق مرده است ؟ ژولیده بی حوصله بی اعتنا به خواب بی حرفی از ترانه و بی میل نان و آب ! این گفتگوی هر شب آیینه و من است
-
۱--سارا 2- تلفن ۳--دوری
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 02:14
1- حتی از “ خــسارت ” هم به خاطر “ ســـــار ” ی که از نام تو در آن پر می زند خشـــــــــنودم *** *** **** *** *** 2- امان از این دوره و زمانه سارا باید بابت همه ی آن گریه های راه دور پول پرداخت کنم *** *** **** *** *** 3- گناه دوری ات نیست ! من وقتی با تو بودم نیز دلم برایت تنگ می شد...!
-
دو شعر کوتاه نیمایی
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 20:23
۱ هربوسه نامه ایست که ما پست می کنیم ــ "لب" ریز عاشقانه ترین حرف ها سلام ها پیام هاــ کوتاه و گرم و بی مضایقه هر بوسه نامه ایست. .............................................. ۲ عروس برف در آغوش دشت ها خوابید زمین سفید شد از جشن ابرهای سیاه هوا سیاه شد از خواب برف های سفید دوچشم گرم تو اما چون کلبه ای مرا...
-
انتظار شیرین
سهشنبه 28 آذرماه سال 1391 11:03
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA همه ندانند من می دانم همیشه دلیلی برای شادمانه زیستن هست آنگونه که همیشه بهانه ای برای گریستن هست دوباره ، سه باره ، هزارباره عکس قدیمی ات را نگاه می کنم نام تو را و نامه های تو را که جز تعارف معمولی برای آرامش من نبوده اند مرور می کنم مرور می کنم به روزگار گذشته که با شرم...
-
جایزه ترانه
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 21:01
*** تشکر میکنم از مهرداد عزیز به خاطر وقتی که گذاشتن و همه محبت هاش در این چند روز...
-
خواب خدا
شنبه 4 آذرماه سال 1391 19:46
به شـــــــوق آن کـــه به ســویم دوباره رو بنـــــــمایی گرفــته دامـــــن در را - دلم - که کی تــو بیـــایی هــــزار سـال پیاپی فــــــدای ساعت ســــــبزی کـه با توام به سر آید خــــــزان تلـــخ جــــدایی چه می شــود گل سرخـم به یک ســـلام صمیمی بهـــــــار آمــــدنت را غــزل غــزل بســــرایی نشـــسته حزن غریبـــی به...
-
اشارت سبز
جمعه 12 آبانماه سال 1391 22:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 چگونه خیال در خیال نپیچم وقتی گیسوان تو را به خواب میبینم و می توان گم نشد در دریای نا تمام وقتی پلکهایت رو به افق باز می شوند ای اشارت سبز! با رسید نت همه آرزوهام می ریزند و من خوشحال می میرم
-
***
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1391 22:51
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 تو سرزمینی نیستی که تصاحبت کنم قله ای نیستی که فتح شوی خانه ای نیستی که سندت مال من شود اگر نگذارند باشی پیر شدن به پای خیالت که کاری ندارد فرقش این است کمتر مزاحم اوقات خدا می شوم کمتر استخاره می کنم اصلاً فال حافظ می خواهم چکار ؟ نه سر به سر...
-
چند قدم اون ور تر
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 00:20
کلاغ جان … قصه من به سر رسید … سوار شو … تو را هم تا خانهات می رسانم ************************************* متن از مهرداد نیست.. فقط من مدتی نیستم! نمیدونم چق ـــــ در.... ... ی مدت بعد 91/7/13 میگن تقریبا همه آدمایی که دست به خودکشی میزنن بلافاصله بعداز این کار پشیمون میشن و خیییلی هاشون راه برگشتی ندارن.. وقتی این...