ای من از دوری تو همدم دیوار شده
برشبم خاطره زلف تو آوار شده
توشه برداشته ازغصه ناد یدنت آه
سخت از مردم این ناحیه بیزار شده
نیستی تا که ببینی چه غریبانه و سرد
حرف رسوائی من گرمی بازار شده
بر دل از خنده شیرین به جا مانده تو
بیستون وارترین داغ تلنبار شده
روی آئینه آزرده چشمان من آه
گریه در گریه نبود تو پدیدار شده
آه ای صبح دل انگیز ترین روز خدا
که من از مشرق چشمان تو بیدار شده
نیستی تا که ببینی من کم حوصله ات
روزگاریست گرفتار شب تار شده
سلام

ممنون از حضورتون
این شعر واسه خودتون بود؟؟؟
به هر حال خیلی قشنگ بود...
شما کاوه هستین یا مهرداد؟؟؟
این یکی رو نگزفتم راستش
سلام ممنون که سر زدی
من کاوه هستم. شعرها هم کلا متعلقن به عمو مهرداد.!!.
سلام
مرسی که سر زدی . بازم بیا
چشم مریم جون حتما میام.
سلام عزیز...
ممنون که بهم سر زدی...
من هم آپم..خوشحال میشم بهم سر بزنی...
سلام
مرسی که هفت خان رستم رو طی می کنی و می یای
خواهش می کنم
و لطف شماست که برای من وقت گذاشتین
سلام کاوه جون
بازم شعر عمو مهرداد عالی بود..مثل همیشه
منم اپم...بیا
سلام ممنون که یر زدی.کاوه کیه؟مهردادکیه؟
سلام ممنون که بهم سر زدی اما بگو ببینم کاوه کیه؟مهرداد کیه؟نکنه شعرها رو عمو مهرداد می گه و شما تایپ می کنید؟
آره دقیقاْ
سلام ..

خوبین شما؟؟؟
ممنون که به من سر زدین...
شعر های عمو مهرداد واقعا قشنگن...
سلام کاوه جون
کجایی...دلم برات تنگ شده
من آپم..بیا
منم بهمچنین
دارم میام..!!!
سلامبه کلبه ی احساس لیلی نمیای؟؟؟؟؟؟
شعرای عاشقونه م وبخون.........بیا اگه عاشقی...[قلب]
سلام کاوه جون...کجایی ...کم پیدایی
من آپم..بیا.نظراتم بگو