خداحافظ گلم ، خوبم ، عزیزم … یادگار بوسه های کال من سارا
تو از اول برای من نبودی نه ، گناه از جانب من بود ، آری من
چرا هی بی جهت اصرارمی کردم ، ومی گفتم که قلبت مال من سارا
تو،زندانیِ یک اندوه خواهی شد،به جرم دوستی بامن ـ به جرم عشق
و جرم هر چه آمد بر سر دل بستن و آینده و آمال من سارا
“ تو از اول سلامت پاسخ بدرود با خود داشت ” گرچه من نفهمیدم
کز اول برگ برگش زرد بود و تلخ ، تقویم بد امسال من سارا
تمامش صحبت ازغربت،تمامش حرف دلتنگی ودوری وصبوری بود
هر آنچه می رسید از خواجهی شیراز ، پاسخ به سؤال فال من سارا
نمی خواهم،نمی خواهی،توهم عین من ازپایان این افسانه می ترسی
که این سان می شود حس کرد ،ازتو،سایه ای سرخورده رادنبال من سارا
تو هم عین منی ، قربانی زخم زبان دیگرانی ، بیم داری باز
تو را هم می شود فهمید از آنچه که می آید بر سر احوال من سارا
خداحافظ ؟! نه،ممکن نیست، شوق با توبودن همچنان درجان من جاریست
خدا نذر قد و بالای ناز تو کند ، این پیکر بی حال من سارا
________________________________________
سلام
این شعر از کی بود؟؟
از خودتون بود آقا کاوه!!!
خوب بود
دیگه نمیای
میام گلی جون..
مدتیه نبودم...
سلام
جوابمو که ندادین ولی مرسی از شعرای زیبا!
زهرا جون اگه منظورت شاعر شعراست که جوابشو به کامنتی که واسه پست قبل گذاشته بودین دادم...
شاعر همه این شعرا مخرداد محمدی هستش...
همون عمو مهرداد خودمون..!!
با سلام خدمت دوست عزیز
امیدوارم که همیشه خوب و خوش باشید یک درخواست داشت که اگه میتونی کمکم کنی خیلی خوشحا میشم
مجموعه برسد به دست سارا رو چگونه میتونم پید کنم هزینه اش هم هرچی باشه قبول خیلی ساله دنبالشم ولی کسی نتونسته کمکم کنه
درود دوست خوبم.
راستش من هم این مجموعه رو ندارم ولی اگه مهرداد داشتن میگیرم ازش و به عنوان هدیه تقدیم میکنم..
ممنون از حضور و توجهِت.
یکی نیست به شما بگه اگه از اول قرار بود با سارا جون خداحافظی کنی چرا باهاش دوست شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سخته اسم برخی از افراد رو گذاشت انسان....
راستش منظورتون زیاد مفهوم نیست..
ولی بازم عرض میکنم اینجا فقط شعرای مهرداد محمدی نوشته میشن..
بنده بی گناهم
درود بر شما دلنگار عزیز
برایم نوشته بودی بمهر:
هرگـز گمـان مبـر زخیـال تـو غافــلـم
گر مانـده ام خموش خـدا داند و دلـم
من هم برای تو سرودم بمهر:
هیچم نگفته ای بقحط وفای تو
باران غم چرا نمی بارد از دلم
مانا باشی بعشق نازنین
درود بیکران..
گزیده و پسندیده است..
دلت همواره لبریز از عشق..
عزیز دل حال که ساقی بزم افروز مایی بنوش باده ز دستان دختر رز که خویش را به جام غزل ریخته ام بهر کام تو:
ساقی بیار باده که خوش دام می نهی
خوشرنگ باده ای به لب جام می نهی
ناز سخن دمی که تو آغاز می کنی
شیرینی هوس به لب کام می نهی
مانا و پویا بعشق زنده ی جاوید روی تو
ممنونم دوست ارجمند که این همه با ظرافت و دقت همراهی میفرمایین..
و چقدر برام جالبه که دوتا نظرتون رو برای شعر خدا حافظ گذاشتین!!
درود فراوان بر شما گرامی
سروده تان بسیار لطیف و دل انگیز بزیبایی بهار
برای سارا...
...ای گیسوی تابیده ی تو برده ز من تاب
ای روی دل انگیز تو همچون شب مهتاب
بی تاب مخواهم،متاب آن رخ زیبا
کز تاب توان برده ای و از دل من تاب...
حریم عشق نگه داشتم به پاکدامنی ام
گدای دولت عشقم،ز دو جهان غنی ام
پناه جز به نگاهت نمی برم ای دوست
وگر هزار بار به شمشیر غم زنی ام
درود
کاوه جان متوجه منظور شما بزرگوار نشدم تا جوابی درخور بنویسم.باپوزش
ببخشید..
واسه چند پست قبل بود که اشتباه گذاشتم..
بزرگوارید عزیز

ببخشید پاسخهام اینجاس
دروغ یا راس!بی کم و کاس
دلم هنوز پیش ساراس...
بسیار زیبا نوشتی...
سلام
ممنون من عاشق این شعر هستم...سپاس
سلام ری را
این حرفا، همه اش از لطف توست..
درود بر تو
من ندار بودم که عروسک قصه هایم رفت...
دارا باشی
سارا با پای خودش می آید...
دارم از تلخی این فاصله کمبودت را
ریختم اشک که جاری بشوم رودت را
سوختم ، توی هوا پخش کنم دودت را
که فقط خواسته ام آمدن ِ زودت را