دل به دریا زدنی می خواهد در نگاه تو تماشا کردن
یله بر همهمه امواجش، زندگی روی دو دریا کردن
*****
در دلم وسوسه ای افتاد گرچه تکرار تفاهم دور است
با غزالی که تو باشی ای دوست صحبت از عشق و مدارا کردن
*****
بر من – این شاخه آزرده ترین – تو مگر با نفس گرمی باز
مژده روشن رویش باشی مژده سبز شکوفا کردن
*****
خود نه باران که تمام گلها نتوانند که چون چشمانت
لب این شاعر پائیزی را به غزلهای روان وا کردن
*****
به ستوده آمده ام از غربت من در این ثانیه ها می پوسم
می شود بشنوم آیا از تو بازهم صحبتی از "ما" کردن
*****
حرف انکار تو از بیم من است بیم آماج سخن گشتن باز
ورنه کی می شود اینگونه زلال ماه را دیدن و حاشا کردن
*****
نه گل من به خدا بیهوده است در چنین عصر عبوسی من و تو
فکر تکرار تفاهم باشیم فکر با طعنه مدارا کردن
*****
سایه های حسد آلود غریب در کمینند که باز از سر رشک
راز این حادثه را جار زنند به خطا بینی و رسوا کردن
_________***________
سلام و درود بر کاوه گرامی
اشعار بی نظیر و گرانبهای شما را مطالعه کردم و بهره مند شدم .
بسیار لطیف و زیبا و مستغنی از تعریف و تحسین بود .
از لطف شما بابت به اشتراک گذاشتن این اشعار بی نهایت سپاسگزارم .
برایتان توفیق و سلامت و سعادت از خالق زیبایی ها آرزو مندم .
ممنون از حضور گرم و با محبتتون..
و تشکر می کنم از نظر ارزنده و سازندتون..
درود
ممنون از حضور پر مهر و پست زیبا و سرشار از احساس
شما....شاعریتان ابدی باد.
بدرود
درود بر شما
لطف دارین...
چقد بده آدم عاشق کسی بشه که نباید بشه
و چقد بده که نتونه به طرفش بگه که دوسش داره
نمیدونم چرا این حرفو زدم
اصلا به ژستت ربط نداره
کلا شعر آدمو یاد عشق و عاشقی میندازه دیگه
خیلی خوش آمدی شبنم جان..
حالا خدایی نکرده عاشق شدی..!!؟؟
اشعار زیبایی بود به لطافت هوای یه صبح خوب پاییزی
مرسی از حضورتون ...
سلام.
سپاس که ردی از خود به جا گذاشتید.
اون شعری که همش آخرش سارا بود رو خیلی دوست داشتم. به حال و هوای منم جور در میومد. یه چیزی توو مایههای «گریه نکن، خدا نخواست». نمیدونم. شایدم اشتباه میکنم.
اهل شعر نیستم زیاد. ولی شعرهای اینجا رو کمی تا قسمتی خوندم و به دلم نشست.
شاد و سلامت و پیروز باشید. در پناه خدا.
ممنون از لطف و عنایتتون.. و از اینکه توجه کردین..
راستی نمیدونم به روش پاسخدهی توی وبلاگ دقت کردید یا نه. ولی من اونجا پاسخ دوستان رو در قالب یه پست قرار میدم. اگر تشریف آوردید مطالعه بفرمایید.
یه سوال هم پرسیدم توی پاسخ پیام دومتون.
«فقط اتفاقه؟» دوست دارم بیشتر ازش بدونم. فکر کنم باز داره سیستم صفر و یک عقلم به هم میریزه.
سپاس فراوان.
شادزی.
اینو عمو مهرداد گفتن.. و منم موافقم.. اتفاقه، آخه با نقشه قبلی که پیش نمیاد، پس میشه اتفاق..
عقلتون؟!!!!!!!!
عشق با عقل؟!!
با هم یه جا جمع نمیشن. نه؟
صفر و یک نفهم عقل رو چه به امواج سینوسی عشق! مگه نه؟ همینو میخواستید بگید با اون علامت تعجبها؟
به هیچ وجه قصدم جسارت نبوده..
ببخشید اگه بد گفتم..
نه نه نه! شما بد نگفتید. من یه کم خشنم در مورد این مسئله ی دوقطبی عقل و عشق.
زیبا میفرمایید.
سلام
بلاخره باز شد
قشنگ بود ولی نمی دونم چرا نتوستم باهاش حس بگیرم .. نمی دونم شاید برای اینکه خسته بودم
در هر صورت ممنون که آپ جدید گذاشتید بعده هفته ها نذاشتن
مستدامو پیروز باشید
مرسی از حضورتون..
کدر شده ام
از تمام لکه هایی که
پس از رفتن تو
از بارش اشکهایم
بر لحظه ها و خاطره ها مانده
خوش آمدی..
و قشنگ بود.
سلام
ممنون دوست عزیز
بازهم سر بزنید
اینگونــه زندگــی کنیـم :
سـاده امّا زیبــا
مصمـم امّا بی خیـال
متواضـع امّا سربلنـد
مهربـان امّا جـدی
سبـز امّا بی ریـا
عــاشق امّا عــاقل
قشنگه و... بعید..!!
سپاس
سلام
دل به دریا زدنی می خواهددر نگاه تو تماشا کردن...
حق مطلب در بیت اول ادا شده و در زیبایی کلام هیچ نمی توان گفت جز تحسین !!!
چه پرتغز شعر میسرایید.
قلمتان توانا
مرسی خاطره جان..
این شعرها هم همش از مهرداد محمدی(عمو مهرداد) هستن و من فقط در اینجا منتشر میکنم..
پاینده باشی و سرفراز..
سلام دوست عزیز
قلم خوبی دارید واقعا لذت بردم از شعرهاتون
موفق باشید
در ضمن لینک تون رو در وبم قرار دادم
ممنونم
شما هم بسیار شیوا و آشنا می نویسین
و با افتخار لینک تون کردم..
خدایی نکرده ؟
سلاااام....

شرمنده دیر اوومدم
واقعا فوق العاده بود
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد
گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی..
جستجوی تو به بیخانه شدن می ارزد
من آپم بیا و نظرتو بگو
مرسی از حضورتون..
حتما میام..
سلام
ممنون از حضورتون.......
مرسی بابت کامنتهای قشنگتون.....
پرواز را برایم معنا نکن...
وقتی دلم را با اطلسی های بنفش به بند کشیده ای...
وقتی ساقه چسبناک نیلوفری ات به خاطراتم پیچیده ....
سینه سرخ رهایم را پر بریدی...
من عاشق بالهایی بودم که رنگین کمان و آسمان کبود را نمی فهمید...
...
پرواز را برایم معنا نکن
خیلی قشنگ نوشتی..
علی یه شعر داره که اخیرا گذاشته تو وبلاگش به اسم
؛؛؛ اغور به خیر ؛؛؛
برو ببین من با این کامنتت یاد اون شعر افتادم(نمیدونم چرا؟!!)
به نام sleepy dump گنگ خوابیده هستی
مقسی...
سلام وبلاگ زیبایی داری خوشحال میشم که به وبلاگ منم سر بزنی
مرسی
حتما میام..
سلام
ممنون که از کلبه ما دیدن کردی و ممنون از نظر قشنگ شما.
شما را با اسم شعرها و نامه های مهرداد محمدی لینک کردم.شما هم اگه دوست داشتید مارو با اسم یک سبد گل معرفت لینک کنید.
سلام
ممنون از اینکه تشریف آوردین..
و تشکر از اینکه افتخار دادین و لینک اینجا رو در وبلاگتون قرار دادین...
میخواستم شعری برایت بفرستم مطمئن نبودم که ارسال میشه. برای امتحان این خط را نوشتم
درود بر دکتر عزیز..
رد شعر قبلی را (آرش کمانگیر) که در (سانیری) و با صدای رسایتان خواندید هنوز در ذهن دارم...
ضمنا بابت خوش قولی و دقت نظرتان خیلی تشکر می کنم..
از اینکه این و بلاگ رو با حضورتون مزین فرمودین بسیار خوشحالم..
کاوه عزیز
همیشه وقتی اینجا میام غرق در اشعار قشنگت میشم و برای لحظاتی از این دنیای ماشینی دورم میکنه
ممنونم از این همه لطفی که برای خواننده های وبلاگت ابراز میکنی
شاد باشی
بسیار ممنونم از لطفت علیرضا جان..
و سپاس که برای گنگ وقت گذاشتی..
webet kheilii naze ........manam ye web daram
.....MONTAZERETAM....bodo biya
باورم نیست
دیروز سرزده آمدی
امروز چه بی خبر رفتی !
باورم نیست
چگونه باور کنم
که نیستی
وقتی که صدای خنده هایت به گوش می رسد
و زمزمه های نگاهت در عبور رهگذران جاریست .........
******************************************
لطف کن با اسم قلب زخمی لینکم کن
ممنون