کوه را
به تما شا ایستا ده ام
و خورشید را
صبور و شرم ریز-
شلا ق کدام باد
شو ق برگ برگ کدام خنده ها را
رفیق رخوت کرد؟
و رشک کدام آسمان
پائیزان پی در پی را
قسمت آرزو های اردیبهشتی
آه بی امان بارش این همه نگاه را
اعتماد کدام چتر ایمن است
وقتی نبودت را چشمها یم اشک می کنند
و ترد نای شا نه های شو قم را
اعتنای کدام دست؟
وقتی در هنگا مه تلخ تردیدگمت کردم
....
کجا یت می توانم یافت
که ما ندنم را ، بها نه ای بترا شم
شلا ق کدام باد
شو ق برگ برگ کدام خنده ها را
رفیق رخوت کرد؟
و رشک کدام آسمان
پائیزان پی در پی را
قسمت آرزو های اردیبهشتی
سلام کاوه جان خوبی
بازهم گل چیده ای و گلستان بخشیدی که یکی از شعرهای قشنگ مهرداد رو اینجا قاب کردی !
همین قسمتی رو که من در این کامنت نوشتم رو نگاه کن و بار موسیقایی شعر رو به عینه ببین :
تکرار حروف در "شوق" و "شلاق" و واج آرایی حرف
" ر " در : برگ برگ - را - رفیق - رخوت - کرد - !!
پاییزان پی در پی نیز از این موسیقی و خوش آهنگی بی بهره نیست
و همچنین ایجاز و بارمعنایی زیاد از دیگر مؤلفه های این شعر کوتاست که البته از کارهای خیلی قبل مهرداد است
سپاس از هردوتان که ما را دچار التذاذ هنری کردین.
درود و بدرود !
سلام..ممنون که به وبلاگم سر زدی..نوشته هاتون خیلی خوبه...به دل میشینه..موفقتر باشید
http://mordadi.blogsky.com/
ممنون از لطفتون..
اگه از آدما دلت گرفته
یا دلت از غصه لبریز شده
اگه روزا همه بی معنی و...
...
بی کسی همراهت شده
اگه از تکرارای واهی
روزای تنهایی و
لحظه های بی پناهی خسته شدی.....
در کلبه عشق برویت باز است
عشق ای کشیده به خون ننگ و نام را
گلگونه به غاز کرده رخ صبح و شام را
به همچنین
لذت خوندن این شعر زیبا در کنار این موسیقی گوش نواز وصف نا پذیره...ممنونم ازشما
بسیار زیبا بود
لطف دارین مستانه جان..
برگ زردی است...!
سلام وبلاگ جدیدتون رو بهتون تبریک میگم
سلام
ممنونم بهار جان..
سلااااااااام خوبی کاوه اول از همه قالب نووو مبااارک
بعدش این آهنگ سنتیت منو کشته بابا سنتیییی کار!
راستی یه چیزی آدرسمو درست نوشتم؟
بخدا کلی سعی و تلاش کردم تا این دفعه دیگه درست درست بنویسم!
راستی شعر قشنگی بود...
مخصوصا آخرش...
کجایت می توانم یافت که ماندنم را، بهانه ای بتراشم...
سلام..
خوبم.. شکر!
یه بار اومدی و آدرسو درست نوشتی حالا اینقدر جار بزن که همه بفهمن یه عمره داری اشتباه می نویسی..!
تبریک میگم
با این تلاشت برنده جایزه نوبل شدی..!
راستی -املاء- نوبل داره؟!!
به سراغ من اگر میآیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
که خبر میآرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.
روی شنها هم، نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا میآید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من...
سلام
قشنگ بود
این روز ها ؛ همه ناقص الخلقه هستند .... هیچ کس دل و دماغ ندارد ... !!!
سلام..
چه عجب؟ راه گم کردین..
اینجا گنگ خوابدیده اس هاااا
اشتباه نیومدین زهرا خانم..!!
علیک سلام ممنون که اومدی
خواهش میکنم..
والا تا اونجا که یادمه شما آدرس منو یادتون رفته بود!!!
حالا نمیدونم چه جوری آدرسو باز پیدا کردین
نمیدونم آفتاب از کدوم طرف در اومده بود که شما به من سر زدین
این جای خالیــــــــ من استــــ . . .
پـــــر از سکوتـــــــــ
پر از هیـــچ !
اینم نظر لطفتونه که تا حالا نخونده بودین!!
نه خوابم میبرد نه میبرد مرگم به بیداری
سلام
حضور پر مهر و نظر زیبایتان را سپاس....
بسیار پست زیبایی انتخاب کردید...ممنون
درود بر تو..
هزار شاخه گل بدرقه راهت
حالا چون منم املا هم جایزه نوبل داره!


اما باور کن املام 20 20 مشکل از یه جا دیگه بود!
به هر حال ممنون از تشویقت باعث پیشرفتم شدی!
به به! چه دلم باز شد
عجب قالب قشنگی
خدا رو شکر... خوشحالم
و لطف دارین
سلام
بسیار زیبا بود ممنون از حضورگرمتون در خاطرات کهنه
کاوه جان آپــــــــم...
بی خیال..!
سلام.
قالب جدید مبارک. قشنگه.
شعر هم خوب بود. ولی فونتش نه. یعنی خط ها توو هم رفته یه کم.
در پناه خدا.
سلام مینا جان..
خوش اومدی.. نمیدونم چرا واسه تو بهم ریخته اس..!
لابد ایراد از مرورگرته..
هر جاِیـــــ دنیاییــــــــ دلم اونجاستــــــــــ
مـــنـــــــ کعبه ام را دور تو میسازمــــــــــ
منـــــــ پشت کردمــــــــــ به همـه دنیــــا
تا رو بــــه تـــــــو سجــــــاده بندازمـــــــــ
هــــــر روز حسـمـــــــ تازه تر میشـــــــــه
غرق تو میشمــــ بلکه دریــــــــــا شمـــــ
بیزارمــــــــــ از اینکـه تمامـــــــــ عمــــــر
از رویـــــــــــــ عادتــــــــ عاشقت باشمـــ...
سلام بهار عزیز..
برای این همه محبت ها و شعرها سپاس بی کران..
اما ای کاش آدرست رو هم بنویسی(اگه داری؟) که بتونم دست کم پاسخی داده باشم به این همه ابراز لطف..!
دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی
تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند
به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی
دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل
درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی
هماره قلب بیمارم به یاد توشود روشن
چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی.......
کاش باز ای مایه آرام جان می دیدمت
سوختم از تشنگی آب روان می دیدمت
آمدی آن روز و در خاکسترم آتش زدی
کاش بار دیگر ای سرو روان می دیدمت
در بهار عمر پایت در گلستانم نبود...
آرزو دارم که در وقت خزان می دیدمت...
خانه ای می ساختم در سینه تا منزل کنی
می شد آن ویرانه چون با دیگران می دیدمت
یاد باد آن روزها ای یار بد پیمان ما...!
عهد با ما داشتی با این و آن می دیدمت...!
من که غیر از مهربانی با دل سنگت نکردم
ای سراپا ناز بس نامهربان می دیدمت...!
گفته بودی بینمت در کوچه و بازارها...
ای مه گمگشته من در آسمان می دیدمت
سوخت شمع جان "فاطمه"بر سر این آرزو
در میان شعله ها شاه بتان می دیدمت...!
وقتی خدا مشکلت رو حل میکنه
به تواناییش ایمان داری
وقتی خدا مشکلت رو حل نمی کنه
به تواناییت ایمان داره . . .
موفق باشی فرگلی عزیز
قصه عشقت را ...
به بیگانگان نگو !!!
چرا که این کلاغهای غریب
بر کلاه حصیری مترسک نیز
آشیانه می سازند...
[قلب]_____________[گل][گل]_____________[قلب]
سلاااااااااام خوبی دوست عزیز؟
وبــــــــلاگ دوست داشـــــتن عـــــاشــقانه
با متن لحظه ی خوب با تو بودن به روز شد
منتظر حضور قشـــنگت مــــیباشم[گل]
[قلب]_____________[گل][گل]_____________[قلب]
از نبودت
سهم دستانم سردیست
سهم دلم دلتنگی!
بی تو
ازخوشبختی دیروزم
خاطره ای بیش نمانده...
سلام ممنون که بهم سرزدید

شعربسیارزیبایی واسم گذاشتید خیلی به دلم نشست
شعرسنتی هم خیلی زیبا بود
موفق باشید بازم بهم سربزن
سکوت
نمی دانم چرا فکر می کنم سکوت توی گوشی تلفن
سنگین ترین سکوت هاست
نه از دست ها کاری ساخته است
نه از چشم ها ..
سلام مرسی به من سر زدی سوغاتیاتم خیلی زیبا بودند
وبلاگ زیبایی دارین با شعرای زیباتر
تشکر از شما و جناب محمدی
ناخنم پاره می کند شب را
سقف پوشیده از مرکب را
آسمان چکه می کند بی بغض
پاره خط های نامورب را
توی آیینه انعکاس من
بر لبش می کشد رژ لب را
من که دیگر شبیه من هم نیست
شکل خود می کند مخاطب را...
درود بر شما..
مرسی از حضورتون.. سبزمان فرمودین..
اینجا گلستان اشعار عمو مهرداد عزیزه (مهرداد محمدی) که بنده(کاوه) فقط افتخار انتشار اونا رو دارم..
و تشکر از شعر لطیف و شیرین ترتان..
......
(آسمان چکه می کند بی بغض)...!
عالی بود..
بنام دو گل بهشت...
یکی عشق و دیگری سرنوشت
به قلم گفتم بنویس
هرچه دلش خواست نوشت
منو خاک پای دوست
و دوست را به سرم تاج نوشت...
به نظرمن واقعا همینطورهست
سلام
امام علی علیه السلام :
لاوجع اوجع للقلوب من الذنئب
هیچ دردی برای قلب ها درد آورتر از گناهان نیست
اصول کافی ج1ص275
انشاءالله عزاداری هایتان قبول باشه
با پست جدید در خدمت هستم
{گریه پدر و ترس و بی خوابی پسر ازتکالیف سه روزقبل}
نظر یادتان نرود
دوست تان دارم
نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل!!!
دل است دیگر.. یا شور میزند یا تنگ میشود یا میشکند...
آخر هم مهر سنگ بودن میخورد به پیشانیش...
سلام وبلاگت خیییلییییییییی خوشمله هم چنین مطالبت خوشحال میشم به منم سر بزنی
خدایا
از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار.
نگاهی ،
یادی ،
تصویری ،
خاطره ای
برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد
روزی چقدر عاشق بودیم
قالب جدید بسیار زیبا و مبارک صاحبش باشد
مرسی ساره جان
در زندگی سه چیز باز نمیگردد : زمان ، کلمات ، موقعیت ها
سه چیر نباید از دست برود : آرامش ، امید ، صداقت
سه چیز قطعی نیست : رویاها ،موفقیت هل و شانس
و سه چیز از با ارزش ترین هاست : عشق ،اعتماد به نفس و دوستان واقعی
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم ، پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفره ای که تهی بود بسته خواهد شد
و در حوالی شب های عید همسایه
صدای گریه نخواهی شنید همسایه
همان غریبه که قلک نداشت خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت خواهد رفت
منم تمام افق را به رنج گردیده
منم که هر که مرا دیده ، در گذر دیده
به هر چه آینه تصویری از شکست من است
به سنگ سنگ بناها ، نشان دست من است
اگر به لطف و اگر به قهر می شناسندم
تمام مردم این شهر می شناسندم
شکسته می گذرم امشب از کنار شما
و شرمسارم از الطاف بی شمار شما
من از سکوت شب سردتان خبر دارم
شهید داده ام ، از دردتان خبر دارم
تو زخم دیدی؟ اگر تازیانه من خوردم
تو سنگ خوردی؟ اگر آب و دانه من خوردم
اگرچه تلخ شد آرامش همیشه تان
اگرچه کودک من سنگ زد به شیشه تان
دم سفر مپسندید نا امید مرا
ولو دروغ ، عزیزان ، حلال کنید مرا
تمام آنچه ندارم ، نهاده ، خواهم رفت
پیاده آمده بودم ، پیاده خواهم رفت
سلام شعرای توی وبلاگت خیلی قشنگن
اگه دوست داشتی به دفتر خاطرات منم سر بزن
فقط....
خواهشا آروم ورق بزن!!!
سلام کاوه جان
خیلی شرمندم که نمیتونم زیاد جواب کامنت هاتو بدم
خیلی سرم شلوغه
قربونه خودت و اون شعرات....
سلام..
فدای آقا فرهود مهربون و دوست داشتنی..
دلتنگتیم عزیز، کجایی تو؟!!
گل پسر من که واسه پاسخ برات کامنت نمیذارم..
هروقتم بیای قدمت روی چشــــــم..
خواهش میشه
کچلم کردی لینکیدمت گلم
موفق باشی
asan az dast dadam bazihara vali na be asman gele daram na be...moshkel az mast
in neveshtatono 70 bar khondam top top bod...
Lotfe shomast BESIAR MAMNOONAM
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند!!
کاظم بهمنی
عمریست که از دیده ی ما پنهان است
در کُنج همین اتاق آویزان است
بر دسته ی چوبی اش گلی روییده
این چتر پر از خاطره ی باران است