صد سال سیاه
می خواهم نباشد
قلبی که در قرار آمدنت
نمی تپد
صد سال سیاه
می خواهم نبیند
چشمی که در باغ چشم هایت
قدم نمی زند
به چه درد می خورد؟
هر که باشد
هر کاره که باشد
به چه درد می خورد ؟
آدمی که مشتی قرص
همه ی زندگی اش شده است
قبلاً هم گفته ام
تنها تو یا مرگ
زندگی ام را شیرین می کنید
اگر قرار است نباشی ( زبانم لال )
خـــــلاص !