-
روا نبود تورا...
جمعه 3 شهریورماه سال 1391 23:42
روا نبود تو را اینچنین زوال کند اسیر پنجه یک مرد لا ابال کند روا نبود که با سنگ کینه توزیهایش تو را – پرنده کوچک – شکسته بال کند روا نبود که آن بی خیال بی مقدار حقوق عشق تو را زود پایمال کند دریغ آتش سوزان عشق پاکت را به باد سرد طمعکاری اش زغال کند چگونه می شود آن نورسیده بی شوق به روی سرو سهی قامت تو حال کند! چگونه...
-
بانوی بی ادعا
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 07:58
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 گیسو به دست باد از الفت داس و دست می آیی - از بلندی بی سایه بانکول –* با نوی بی ادعا هر روز شکستگی ات را می شنوم از سرود سحر تا سو سوی ستاره ها بی هراس هرم تابستان تمام سپیدهایم نذر گلونی سیاهت -خا تون با وان خاس –** و ترانه ی تازه ی هر چه شبنم هست...
-
سارا
جمعه 23 تیرماه سال 1391 05:58
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 شعری که هرگز نگفتم تقدیم چشمان ساراست شعری که در حد من نیست ، شعری که همرنگ دریاست سارا که از صبح تا شب کنج اتاقی نشسته سر تکیه داده به دیوار یکریز غرق تماشاست سارا که انگار دیگر ، تصمیم کاری ندارد فهمیده بیهوده اما ، هر روز دلخوش به فرداست فردا که...
-
شاعر
سهشنبه 6 تیرماه سال 1391 11:27
جهان غصه ی ما را نمی خورد دل هیچ کوچه ای به یاد ما تنگ نمی شود هیچ مغازه ای به خاطر خانه نشینی ما بسته نمی شود و همه ی مردم رأس ساعت قرار همیشگی دنبال دلخوشی های شان می روند امّا من به خاطر تو از کار می افتم سراغی از کوچه نمی گیرم به هیچ مغازه ای نمی روم و رأس ساعت هیچ قراری لباس نو نمی پوشم ، عطر نمی زنم و کلی مقابل...
-
عشق قدیمی
دوشنبه 22 خردادماه سال 1391 08:06
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 همیشه با توام اما همیشه دور ترینم طلسم پیله غربت اسیر دوزخ کینم سری سپرده به عشقی محال و بیهده دارم تو مثل ماهی و من مثل التماس زمینم اسیر دوزخم آری مگر تو با گل رویت ز را ه مهر رسانی بدان بهشت برینم مرا به خواب و خیا لی چه احتیاج اگر که توئی شبیه...
-
**
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 00:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 خورشید هم که بیاید به جان همه ی پنجره ها قسم تنها برای دیدن تو بیدار می شوم...
-
وقتی تو نباشی
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 14:29
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 ای با تو شبم روشن در ظلمت تنهایی بودن همه با تو سخت سکرآور و رویایی ای با تو زمستانها آذین شده با اطلس وی باد خزان حتی سر سبز و تماشایی تعبیر نگاه توست گلریسه ابریشم معنا ز تو می گیرد گلواژه زیبایی در دست تو فروردین مشغول گل افشانی در چشم توآیینه...
-
رقص ماه
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1391 07:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دست لجوج این ابرها نبود اگر جشن روشن ستاره ها را به تماشا می ایستادم و رقص ماهم را چـــــــقدر ندیدن را حوصله بسازم وقتی هستی و زلال مردمکهام غلغله غبار را تجربه می کنند هر روز. . .
-
چیزهای خوب
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 07:59
سی و سه روز می شود عینکم شکسته سی و سه روز می شود خوب نمی بینم و خوب کتاب نمی خوانم و چیزهای خوب را خوب نمی بینم! سی سه روز می شود -آ قا سلام که خرج ندارد سری تکان بده لا اقل سی و سه روز؟. . .نه مانا سی و سه سال هم چه فرق دارد عینک هم که باشد همیشه باید چشمها یم را ببندم تا تو را ببینم
-
بهارآمدنت
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 15:59
به شوق آنکه دوباره به سویم رو بنمایی گرفته دامن در را – دلم – که کی تو بیایی . هزار سال پیاپی فدای لحظه سبزی که با توام به سرآید خزان تلخ جدایی . چه می شود گل سرخم به یک سلام صمیمی بهارآمدنت را غزل غزل بسرایی . نشسته حزن غریبی به روی صحن اتا قم بدست قهقه ها یت مگر تواش بزدایی . در این هزاره بی عشق در این سکوت غم اند...
-
هفت سین
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 17:44
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 هر هفت سین عــید من امسال نام توست یعنی سکوت خانه پر از ، ازدحام توست همـراه با هــجوم بهـــــار از چهـار ســو جانم پُر از طنین طربــــناک گــام توست تنها نه من، که جمله ی اشیاء خانه مثل من بـی تاب و بــی قرارِ جواب ســــلام توست تا کبک...
-
بعد سالهــا
جمعه 19 اسفندماه سال 1390 14:39
هنوز بعد سالها براه تو نشسته ام اگر چه سخت مضطرب اگر چه سخت خسته ام دوباره پیش پای تو جوانه می کند دلم اگر چه مثل شاخه ای پریش و دل شکسته ام ببین که چشم گریه ام به کوچه خیره مانده است ببین که بجز نگاه تو به هیچ کس دل نبسته ام بهار خنده می رسد اگر تو سر رسی ز راه که خاک راه خانه را بدست گریه شسته ام اگر چه پیش مردمان...
-
نامه بهار
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1390 19:41
شکست با رسیدنت پشت انتظار رسید با نگاه تو نامه بهار *** چه بی سرود می گذشت از کنار من بدون تو قطار بی روح روزگار *** بپرس از غزل غزل شعرهای من چه می کشیده بی تو این روح طعنه بار *** نه پای رفتنم به بازار کینه ها نه تاب ماندنم دراندوه انتظار *** قسم به لحظه لحظه دوری ات نبود جز اشک و آه، کار این چشم بی قرار *** خلاصه...
-
خیال لبریز بهار
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 11:26
دیریست که پا مال عذابم زین آتش افتاده به جانم شاید به همین درد بمیرم مگذاردراندوه بمانم چشمان تو آرامش دریاست باران خدا بر سر دنیاست زان آبی آرام همیشه یک کاسه تماشا بچشانم وقتی که تو از راه بیایی لبریز بهار است خیالم وانگاه همه شعر و ترا نه ست هر واژه که آید به زبانم ای روح زلا لینه تر از آب در قحط فرا گیر صداقت...
-
ای از جنس من
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 06:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 مثل صبح روستا پاک و صاف و روشنی مثل بطن باغها از بهار خرمنی دستها ی کو چکت ساقه های اطلسی آفتاب و چشم تو خواهران ناتنی پشت پلکهای من شوق موج می زند تا نگاه می کنی تا که حرف می زنی در کتاب شرم توست سا لها و سا لها گیسوان ساده ات قصه ای نگفتنی پیش...
-
*از خودم*
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 12:48
کو همنفسی که بوی درد آید از او صد پاره دلی که آه سرد آید از او می سوزم و لب نمی گشایم که مباد آهــــی کشم و دلی به درد آید از او هر چند این وبلاگ را صرفا برای شعرهای مهرداد می نویسم امّــا... باید بگم: خسته ام از این همه افکار یخ بسته و قلبم بدرد می آید گاهی که مقایسه می کنم اندیشه ها ی خوب را با برخی سنت هایی که مملو...
-
خواب تو
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 16:00
به خـــــــــواب می روم ... اتاق بوی اتفاق می دهد نگاه می کنی و پیش چشم های روشن تو باز ــ آن دو سبز میزبان نواز ــ تازه می شوم تو حرف می زنی سکوت می کنم تمام ، گوش می شوم و دل به جویبار جمله های تو ــ به آن تکلم زلال ــ می دهم دوباره صبح شب قشنگ با تو بودن مرا تباه می کند تو می روی و آفتاب روز روشن مرا سیـاه می کند
-
چرا چنین شده ای!؟
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 21:47
چرا چنین شده ای که جهان به کام تو نیست و رنگ و بویی از آن عشق در کلام تو نیست چرا شبیه همیشه میان خلوت ما برای خواندن شعری طنین گام تو نیست مرنج اگر نرسیدی به آرزوی دلت تو عاشقی و به جزعشق در مرام تو نیست تو را چنان که تویی مثل خویش می فهمم که ماه خواب و خیا لت شریک شام تو نیست بگو دوباره بگو از نگار و یار و بهار که...
-
اینم از نامه
شنبه 3 دیماه سال 1390 20:12
-
نامه مهرداد به من
یکشنبه 20 آذرماه سال 1390 21:30
میخوام از میان این همه تلنبار حرفای نگفته تو یه پست نامه ای رو که مهرداد چند وقت پیش برام نوشت رو براتون بذارم.. همون نامه ای که علی یکسره پارازیت می انداخت و نمیذاشت مهرداد با حوصله بنویسه نشسته بود پشت سیستم و همش آهنگ میذاشت که مهرداد ناخودآگاه خالقی (آهنگ) رو همراهی میکرد.. --راستی تا حالا نگفتم که مهرداد صدایی...
-
شلا ق کدام باد
سهشنبه 15 آذرماه سال 1390 11:10
کوه را به تما شا ایستا ده ام و خورشید را صبور و شرم ریز- شلا ق کدام باد شو ق برگ برگ کدام خنده ها را رفیق رخوت کرد؟ و رشک کدام آسمان پائیزان پی در پی را قسمت آرزو های اردیبهشتی آه بی امان بارش این همه نگاه را اعتماد کدام چتر ایمن است وقتی نبودت را چشمها یم اشک می کنند و ترد نای شا نه های شو قم را اعتنای کدام دست؟ وقتی...
-
نگاه کن !
شنبه 5 آذرماه سال 1390 16:41
نگاه کن ! تمام ترا نه های جهان چکیده چشمان تو اند مانا ! وقتی دخیل نگاه مرا چکا مه باران می کنی و دریغ بزرگ اجداد منی که همراه حسرتی عمیق گمان جاودانگی را به خاک بردند نگاه کن ! تا زلال آبهای زمین را آوازی کنم در دهان دفتری که از پژواک لبخند تو خا لی است
-
با اجازه..
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 13:57
اول اینکه میخوام بابت این همه تاخیر در ارسال یه پست از همگی عذر خواهی کنم.. این روزها نمیدونم چرا منم پاییزی شدم!! یه ماهه هرچی میخوام یکی از اون همه مطالبی که در نظر گرفتمو بنویسم نمیشه.. حتی نتونستم از دیدار با مهرداد عزیز براتون بنویسم.. که یه عالمه برام لذت بخش بود..(جاتون خالی) فردا هم که دارم میرم همدان و تا یه...
-
تکرار
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 08:36
امشب مثل همه شبهایی که دیروز شدند ! سراروی خانه را آواز هیچ اتفاقی بر نمی آشوبد و من نیا مدنت را در سیگاری انتظار می کشم ... ما نا ! کدام روز خدا آمدنت را نفس می کشد که تقویمم را قابی بسازم
-
مصاحبه
جمعه 15 مهرماه سال 1390 22:11
راستش من که سالی دو ـ سه بار بیشتر سعادت دیدار عمو مهرداد رو ندارم.. و معمولا تا مجبور نشه از پایتخت دل نمی کنه.. دیگه همه به مشغله شدید و متعاقبا دوری و غربت مهرداد عادت کردن.. اینه که اگه صداشو از رادیو بشنوم و یا جایی مصاحبه ای داشته باشه منو بی نهایت خوشحال می کنه!! اخیرا هم یه مصاحبه با پایگاه خبری حوزه هنری...
-
دل به دریا زدن
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 15:00
دل به دریا زدنی می خواهد در نگاه تو تماشا کردن یله بر همهمه امواجش، زندگی روی دو دریا کردن ***** در دلم وسوسه ای افتاد گرچه تکرار تفاهم دور است با غزالی که تو باشی ای دوست صحبت از عشق و مدارا کردن ***** بر من – این شاخه آزرده ترین – تو مگر با نفس گرمی باز مژده روشن رویش باشی مژده سبز شکوفا کردن ***** خود نه باران که...
-
شاعر
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1390 19:03
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 باز هم به شوق عشق، شوق سبز یک نگاه بیخودانه می رسند شعرهای گاهگاه پیش لحظه های تو روی صفحه ای سپید حرفهای دلنشین واژه های سر براه یکنفر شبیه تو طرد و خرد و خسته است باز هم به جرم عشق باز هم همان گناه یکنفر که آفتاب را بهانه می کند پیش این شب لجوج...
-
گل عریان
جمعه 21 مردادماه سال 1390 07:38
ای چشم تو چشمه شرابی وی روح تو لا مکانی آبی پیشا نی بی ریای گرمت یکروز بلند آفتابی ای پرسش بو دنم ز خود را شبهای عزیز تو جوابی وی بی تو جهان به چشم عمرم تمثیل تهیدست حبابی هر جرعه تماشای زلا لت بر شام نگاه من شهابی هر جمله گفتگوی با تو پایان هرا س و اضطرابی تعریف قشنگ مهربانی الهام نفیس شعر نابی توصیف بلند عشق من را...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 مردادماه سال 1390 09:10
ای درنگ سالهای پیش تر ای غرور با غهای بارور صد غزل در ذهن من پوسید و مرد ها کجایی اشتیاق شعر تر این منم آماج تیغ طعنه ها این تویی از حال و روزم بی خبر وحشت پاییز می ریزد مرا نیستی ای از بهاران سبزتر باز گرد و عشق را با خود بیار ای درنگ سالهای پیش تر
-
ای همیشه ماندگار
جمعه 31 تیرماه سال 1390 07:11
خیس غصه رفته ای ای غزال بیقرار خیس غصه مانده ام زیر دست انتظار آه بعد کوچ تو هیچ چیز جا نماند جز صدای های های جز غمی بیادگار باز هم بساط غم روی سفره جور شد: عکسی از گذشته ها چشم گریه در کنار بی خبر خزان رسید کنج خانه ایستاد بی حضور سبز تو ای خلاصه بهار مانده داغ رفتنت روی گرده های من روزهای بیشمار سالهای آزگار نه...