-
خداحافظ
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 09:03
خداحافظ ! گناه کوچک دیروز ، رنج بی شمار حال من سارا خداحافظ گلم ، خوبم ، عزیزم … یادگار بوسه های کال من سارا تو از اول برای من نبودی نه ، گناه از جانب من بود ، آری من چرا هی بی جهت اصرارمی کردم ، ومی گفتم که قلبت مال من سارا تو،زندانیِ یک اندوه خواهی شد،به جرم دوستی بامن ـ به جرم عشق و جرم هر چه آمد بر سر دل بستن و...
-
باغ بارآور می پرور
جمعه 24 تیرماه سال 1390 13:58
سلام ... یه ده - دوازده روزی نبودم، از همتون عذر میخوام که بی خبر رفتم و نتونستم بیام و سر بزنم.. الان دیگه دارم میام همتونو بخونم... ____________________________________________________________________ و اینم یه شعر دیگه از مهرداد مهربان: *** باغ بارآور می پرور لبخند اینجاست باید آن دل به نگاهش بسپارند اینجاست ***...
-
مرد زمستانی
یکشنبه 12 تیرماه سال 1390 22:40
رو کرده به چشم تو این مرد زمستانی جایی مگرش بخشی زان کلبه نورانی رو کرده که تا شاید با هرم تماشایت نظاره سردش را در خویش بپیچانی رو کرده به تو آری ای مامن ناچاری تا جان دهی اش باری آنگونه که می دانی شب شعر سیاهش را با خواب تو می خواند ای غلغله خورشید در چشم تو زندانی من سردم و خاموشم من شهر فراموشم پا تا سرم آغوشم ای...
-
شعری که عمو مهرداد خواست اینجا بذارم
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 23:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 همه ی این سال ها بیکار نبوده ام بگذار بگویند تن به کار و بار نداد دل به درس و مشق نداد چکار به حرف این و آن داری من ، مدرک عالی دوست داشتن دارم شاگرد اول دانشگاهی که چشم تو استاد سخت گیرش بود من بیمه ی عمرم بگذار هر بلایی که سهم توست قسمت من باشد...
-
مثل قابها
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 15:30
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 چه شب چه روز دست به سیاه و سفید نمی زنم می گذارم آینه در کدورت کم میلی ام کسل بماند می گذارم کتابها مثل قا بها مثل قا لیها خاک بخورند می گذارم پرده ها مثل پنجره ها بسته بمانند و شعرها سر بکوبند و بمیرند تا دلخوشی دفترم مچاله شود می گذارم واژه ها یی...
-
مهرداد
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 13:34
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 یک بودن بیمورد یک بودن بیهوده یک آدم تکراری یک آدم آلوده عمریست که بی حا صل دنبال خیا لاتست - یک دلخوشی تازه یک دفتر فرسوده - هر شب صفی از واژه در بقچه اش آماده هر صبح بر این دفتر یک حادثه افزوده صد کوچه تماشا را با پای دلش رفته صد مرحله مردن را بی...
-
اشتباه....
جمعه 20 خردادماه سال 1390 08:38
یه دوست یکی از شعرهای علی محمد محمدی رو خواستن که حتماً این شعر رو میذارم... ولی بنا به اینکه این وبلاگ رو واسه شعرهای مهرداد محمدی ایجاد کردم فکر کنم بهتره شعر رو در یه صفحه جدا قرار بدم ، از این عزیز هم عذر خواهی می کنم ... اشــتباه ..... http://gongekhabdide.blogsky.com/pages/ali2 بلاگ اسکای هم داغونه از من...
-
عشق...
شنبه 14 خردادماه سال 1390 06:37
باز هم به شوق عشق، شوق سبز یک نگاه بیخودانه می رسند شعرهای گاهگاه پیش لحظه های تو روی صفحه ای سپید حرفهای دلنشین واژه های سر براه یکنفر شبیه تو طرد و خرد و خسته است باز هم به جرم عشق باز هم همان گناه یکنفر که آفتاب را بهانه می کند پیش این شب لجوج، این لجوج رو سیاه آی همتبار من، دور بیقرار من آنکه گفت مثل توست شاعریست...
-
دفتر خاطرات
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 10:47
قبل از نوروز، خونه یه دوست بودم که داداشش از دوستای قدیم عمو مهرداد بود، همه چی به هم ریخته بود، انگار یه زلزله 9 ریشتری اونجا اومده بود مثلا داشتن گردگیری و خونه تکانی می کردن، یه کمد قراضه هم اون طرف بود که مملو از خرت و پرت و وسایل قدیمی و عهد عتیق بود. خلاصه من و دوستم از سر کنجکاوی(فضولی) رفتیم سراغ این کمد که...
-
تو..!!
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 11:34
نابترین باده عالم توئی بانی دل دادن آدم توئی ****** برعطش روح من از راه مهر بارش باران دمادم توئی ****** من همه آلوده دردم عزیز صحبت آرامش مرهم توئی ****** عاشق نور و گل و آئینه ام این همه را بودن با هم توئی ****** دورترین باشی اگر بازهم آنکه خدا کرده نشانم توئی ****** بستر و با لین و شب آما ده اند باز هم افسوس مرا کم...
-
دلتنگی...
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 15:34
الان می خواستم برم یکی از شعرهای عمو مهرداد رو بیارم بذارم واسه یه پست جدید اما هرچی گشتم چیزی که به حال و هوای الانم بخوره رو بدست نیاوردم!! .... اگه امتحان داشته باشی ظرف ۵ دقیقه میگن برگه ها بالا عقربه ساعت چنان دور بر میداره انگار دنبالش کردن!!.... اما اگه دلت بگیره - مث الان من - اینقدر وقت کش میاد که میشه ۱۶ بار...
-
از من...
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 07:52
اینکه گاه میخواهم کز تو دست بردارم حرف سرد مهری نیست، مشکلی دگر دارم! راستش این وبلاگو از اول برا عمو مهرداد و شعراش تو بلاگ اسکای زدم، آخه خودش نمیتونه-- طفلک یه ثانیه هم وقت آزاد نداره از بس سرش شلوغه!!-- و همش گله اش این بود که شعراشو تو نت با اسمهای دیگه میبینه... امّا شاید تحت تاثیر نظر دختر شرقی و یا ... باید یه...
-
با تو...
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 02:01
ای شوکت سبز هر بهاری از تو باران شده خیس شرمساری از تو *** هر گل که در این باغچه بالا کرده! امضای قشنگ یادگاری از تو *** با من همه از مهر بگو تنها مهر جز مهر ندارم انتظاری از تو *** جوری همه جا ریشه دوانده یادت هر گوشه شده شکل حصاری از تو *** با این همه باور نکن از من که بجویم حتی نفسی راه فراری از تو *** هر روز از...
-
به او ...
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1390 22:00
ای من از دوری تو همدم دیوار شده برشبم خاطره زلف تو آوار شده توشه برداشته ازغصه ناد یدنت آه سخت از مردم این ناحیه بیزار شده نیستی تا که ببینی چه غریبانه و سرد حرف رسوائی من گرمی بازار شده بر دل از خنده شیرین به جا مانده تو بیستون وارترین داغ تلنبار شده روی آئینه آزرده چشمان من آه گریه در گریه نبود تو پدیدار شده آه ای...
-
تیر ماه ۷۵
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 08:55
به همان قدر که چشمان تو دیدن دارد حــرفـــهای دل من نیز شنــیدن دارد ای هوسناک ترین سیب به بار آمده ام! کــی دل از وسوسه ات تاب بریدن دارد و ماه، لبخند تورا دید که شرم آلوده پشت یک ابر سیه قصد خزیدن دارد من امشب به تماشای تو خواهم آمد که باز دلم سـر طعـنه شنــیدن دارد چشم من نیز اگر دغدغه اش دیدن توست هوس چشم تو را...
-
ختمی و مریم
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 07:36
ای بافته نظاره ات از ختمی و مریم تن شسته در آرامش سکرآور زمزم ای با تورسیده به تفاهم غم و شادی وی در تو نشسته به توافق شب و روزم زیبا شدی آنگونه که پیش از تو ندیدند حیران شده یک شهر ، از آنگونه که من هم تو ، وارث آن ثانیه ی وسوسه ریزی من ، باقی بی صبر عطشناکی “ آدم ” روزی به خدا می رسی و می روم از خویش ای در تو شراب...
-
هنوز...
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1390 22:17
قسم به جان تو کز جان من عزیز تری هنوز نزد من از هر چه هست و نیست سری -------- فقط کنار تو گل را قشنگ می فهمم که از طراوت اردیبهشت باروری -------- فقط کنار تو آری گاه گاه با چشمت مرا به آبی آرام آسمان ببری -------- رقابتی است برابر میان ماه و رخت شبانه ها که از این تیره راه میگذری -------- شبانه های عزیزی که رو به وهم...
-
کابوس (از: علی محمد محمدی)
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1390 22:02
آسمان ابریست اما میل باریدن ندارد ماه نیز امشب – خلاف دیشبش – دیدن ندارد *** باغ من !امشب چه رفته بر تمشک سرخ لبهات مثل شبهای گذشته دیدن و چیدن ندارد *** یا همین مویت که عطر هرشبش تا ماه می رفت امشب اما – رفته در خویش است و – بوئیدن ندارد *** چشمهایت هم که روزی از شراب آکنده بودند حال هر یک: خمره ای خالی که نوشیدن...
-
به خدا نه....
شنبه 23 بهمنماه سال 1389 14:25
سر جز بر آن باغ بر و دوش گذارم؟ به خدا نه دل جز به دو "سبز آبی" چشمت بسپارم؟ به خدا نه حا شا کنم اندوه دلم را زتماشای تو یعنی فکری بجز آن روح گریزان تو دارم؟ به خدا نه تا خیس گناهم شوی آن گونه که در دامن بستر بارانی از آتش شوم و بر تو نبا رم؟به خدا نه "خا لی شوم از خو یش و به خا لت نرسم" ها! و...
-
ای نگاهت...
شنبه 23 بهمنماه سال 1389 14:22
ای نگاهت ز تماشای غزالان خوشتر شهد لبهای تو از قند فریمان خوشتر لهجه گرم گل آمیز هوس آلودت از طربریزی موسیقی باران خوشتر تنت آن ماه فرو هشته به آغوش زمین هر چه بی هاله و تنهاتر و عریان خوشتر عشوه چشم خمارین غزل آگینت از نظر بازی خورشید زمستان خوشتر خانه تا بیخود از عطرش بشود شب همه شب گیسویت هر چه رها هر چه پریشان...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 بهمنماه سال 1389 14:20
.